به ياران وهمراهانم در سينمای آزاد ايران
در اين نامه کوتاه امکان نيست توهين و تحقيری را که طی 25 سال به خانواده گسترده سينمای ايران روا داشته اند باز گوکنم .
می دانيد که اين رژيم ضد فرهنگ وهنر ونا انسان به شيوه ديکتاتور های کشورهای امريکای لاتين ويا دستکاه تبليغاتی گوبلز در آلمان وموسولينی در ايتاليا برنامه های بسياری برای نمايش دلبستگی هنرمندان به رژيم طرح واجرا کرده است از آن جمله کشاندن سينماگران به مقبره خمينی وسينه زنی با ريتم نوحه خوانی برادر آهنگران ويا سوء استفاده از آنان درنمايش طرح های عمرانی! ويا مجبور کردن فيلمسازان به حضور در نماز اجباری و همچنين تنهابا پذيرش سياست های سرکوبگرانه میتوان امتياز بيشتر رادرجشنواره هاکسب نمود بی حهت نبود که عباس کيارستمی ،ابوالفضل جليلی و سميرا مخملباف سانسور را برای رشد خلاقيت مفيد دانستند ويا داريوش مهرجويی اعمال سينمای خط دار واسلامی را باعث رشد کليت سينمادانست. ،
ايا اکثر سينماگران ما عليه اين گونه رفتار ها اعتراضی جدی داشته اند ؟میدانيم که حکومت درنده خو بوده وهستونمی توان توقع داشت همه اين توانايی را داشته باشند که مستقيم رو در روی اين حکومت بايستند اما بخشی از سينماگران ما به سکوت هم بسنده نکردند و با فریبکاران دوم خردادی همگام شدند وطی نامه ای تاسف آور وضمن ستايش از رهبر معظم !انقلاب و همراه با ناسزاگويی به غرب به گفته خودشان آلوده از مردم خواستند تابا رای به حاتمی سايه پرچم افتخار آفرين جمهوری اسلامی را در دنيا بگسترانندبی آنکه به اين پرسش جواب گويند که چگونه است که از يک جهت تمام امتياز ها وجوايز، ديپلم ومجسمه های طلا وبرز ونقره را از همين غرب نجس می گيرند واز جهتی ديگر هرچه ناسزا هست نثار غرب و غربيان می نمايند؟ سينماگران فستيوالی ادعا داشتند که در کار سياست دخالت نمی کنند بسيارخوب اين حق هر کس است که هر گونه که دوست دارد رفتار کند اما ايا تشکيل ستاد های انتخاباتی به کوشش رخشان بنی اعتماد ؛ وتهمينه ميلانی و نوشابه اميری يا امضاء آن نامه کذايی توسط جعفر پناهی وابوالفصل جليلی و ديگران والتماس از رهبر که خاتمی را برگزيند وتشويق مردم برای شرکت در انتخابات فرمايشی؛ يک کار سياسی نبود؟ خوشحالم که اکثر همراهان من در سينمای آزاد از اينگونه آلودگی های مبرا مانده اند. اماالان شرايط حساسی است مردم ما سرخورده از مشاطه گران دوم خردادی ،پشيمان از پاسخ مثبتی که در خرداد 76 به هنرمندگان سازشکار ويا نا آگاه داده اند در انديشه اند که بساط ظلم وجور را برچينند .می دانيم رهبران کشورها به خاطر منافع اقتصادی سعی می کنند خواست مردم ما را از چشم مردم خود دور نگهدارند.اين وظيفه تک تک ماست که با مردم خودمان بپيونديم تا صدای اعتراص آنان هر چه رسا تر به گوش جهان آزاد تربرسد.
امروز و در شرايطی که معماران اين رژيم خود را باخته اند واز ترس خشم عمومی خويش را با آنان همراه مينمايانند و حتی سينماگرانی نظير عباس کيارستمی رأيشان را از خاتمی پس می گيرند؛ خاموشی وبی تفاوتی فيلمسازان در برابرخواست مردم با هيچ معياری قابل پذيرش نيست.
احسان نراقی انتخابات پيش رو را شيشه عمر رژيم ميداند و خامنه ای ،خاتمی ورفسنجانی واصلاح طلبان درون حکومت وحاميان خارج نشينشان به خصوص روزنامه نگاران صادراتی نظير مسعود بهنود؛ ابراهيم نبوی را ترس از عاقبت تحريم انتصابات فراگرفته است .اين علايم نشان می دهد که مردم بدون صرف هزينه وتنها با خانه ماندن اين رژيم پوشالی ودرون تهی را درماند ه تر واتحاديه اروپا را نااميد وراه رهايی را هموارتر می کنند. تا کی ميخواهيد ؛ سانسورچيان نادان به شما فرمان بدهند که چه بسازيد وچه نسازيد وچگونه بيانديشيد ؛ شرکت در رويدادهای سينمايی جهان حق مسلم شماست به چه حقی رژيم در اين موارد خودسرانه تصميم می گيرد؟ سالهاست دوربين های شما از ضبط واقعيت های اجتماعی؛ جدا شده است وفيلمهای اجتماعی امروز که در جشنواره ها عرضه می شود حد وحدودش را مقامات سينمايی تعيين وابلاغ می کنند تا چند سال بايد بدين گونه حقارت ها تن داد 25 سال تحمل اين ننگ تاريخ بشريت بس نيست ؟می دانيد که رژيم بودجه ای را که بايد صرف پيشبرد سينمای ورشکسته ايران بنمايد به جيب چند فيلمساز می ريزد تا چهره ای بزک شده برايش بسازند اما نمايش همان فيلمها را در ايران ممنوع مينمايد/ در کجای دنيا سابقه دارد پول مردم را بگيرند وفيلم بسازند اما خود آن مردم را لايق تماشای آن فيلمها ندانند؟
همراهانم در سينمای آزاد اگر تصور می کنيد من نيز سهمی هر چند کوچک در پروش نسل جوان مشتاق سينما داشته ام برای خودم هيچ از شما نخواسته ام ونخواهم خواست. تنها تقاصای من از شما پيوستن به مردم است .مردم بدون من وشما هم اين حکومت را ساقط خواهند کرد اما چه شايسه آن که ما نيز همراهشان باشيم بيشتر به خاطر خودمان وبه اين اميد که آن تصويرتيره ای که جامعه هنری ما به خصوص بعد از خيمه شب بازی خرداد76 از خود برجای گذا شته است ار ذهن مردم ما پاک شود وجشن های رهايی را دست در دست وهمراه مردم زجرکشيده ايران برگذار کنيم.
با شايسته ترين درودها
بصير نصيبی 5 نوامبر 2003 زاربروکن ،آلمان